vorojak-u

احساسی

vorojak-u

احساسی

سوختنم...

سوختنم را دیدی و خندیدی...
خنده ات را دیدم و سوختم...
خنده هایم را خواهی دید...
دیدارِ ما به وقت سوختنت.....

گاهی...

گاهی دلت از کسایی میگیره که  

فکر می کردی با تمام آدمهای کنارت فرق دارن !
خودشون . . .
دنیاشون . . .
زندگیشون . . .
و بعد بفهمی که دنیایی ندارن که بخوان به خاطرش زندگی کنن  

 این آدما وجودشون توی ذهنتم زیادیه  

چه برسه تو زندگیت
هه

هی فلانی...

هی فلانی...
از من که گذشت اما بدان...
تو تا آخر عمر درگیر من خواهی بود!
وتظاهر میکنی نیستی... 

هه...
مقایسه تو را از پا در خواهد آورد!
من میدانم به کجای قلبت شلیک کرده ام...

اونی که....

اونی که با ما راه نمیومد.. 

 

 

 با بقیه مث سگ دوید…

فلانی میدانی؟

فلانی … میدانی؟

میگویند رسم زندگی چنین است:

می آیند …

میمانند…

عادت میدهند …

و میروند!!!

و تو در خود میمانی …

و تو تنها میمانی!!!!

راستی نگفته بودی … رسم تو نیز چنین است!!!

مثل همه فلانی ها!!!