vorojak-u

احساسی

vorojak-u

احساسی

مرگ بر مرگ !

در زمانی که بر خاک غلطید
از
تگرگ سحرگاهی،
                         آن برگ،

 

زیر لب،       
تند،
            باباد می گفت:

 زنده بادا،
زندگانی!
مرگ برمرگ

  مرگ بر مرگ!



تو را به کسی...

تو را تنها به کسی هدیه می دهم....
من تو را به کسی هدیه می دهم که از من عاشق تر باشد و از من برای تو مهربان تر.
من تو را به کسی هدیه می دهم که صدای تو را از دور، در خشم، در مهربانی،
در دلتنگی، در خستگی، در هزار همهمه ی دنیا، یکه و تنها بشناسد.
من تو را به کسی هدیه می دهم که راز معصومیت گل مریم و تمام سخاوت های
عاشقانه این دل معصوم دریایی را بداند؛ و ترنم دلپذیر هر آهنگ، هر نجوای
کوچک، برایش یک خاطره باشد.
او باید از نگاه سبز تو تشخیص بدهد که امروز هوای دلت آفتابی است؛ یا آن
دلی که من برایش می میرم، سرد و بارانی است.
ای.... ،ای بهانه ی زنده بودنم؛ من تو را به کسی هدیه می دهم که قلبش بعد
از هزار بار دیدن تو، باز هم به دیوانگی و بی پروایی اولین نگاه من بتپد

 

 

 

شخص مورد نظر محاله پیدا شه !!!!!!!!!!!!!!!!!!! 

پس نمیدمتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت 

خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

جسارت...

جسارت میخواهد نزدیک شدن به افکار دختری که روزها. . . مردانه بازندگی میجنگداماشب ها. . . بالشش ازهق هق های دخترانه اش
خیس است. .

تقدیم به وجودم...

 سلااااااااااااااااااااااام 

بعد از چند تا مطلب غمگین وقتشه که واس عشقم هم حرف بذارمممممممممممممم

 

میدونى بهشت کجاست؟
یه فضایى چند وجب در چند وجب!
بین بازوهاى کسى که دوستش دارى… 

 

تقدیم به وجودمممممممممممممم