دست خودم نیست
به گمانم دست توست
که می تواند مرا
با یک سلام
به تمام آینده
امیدوار کند................
پروانه ای به شوق تو واکرده بال ها
ای عشق ای جواب تمام سوال ها
عکس تو را میان دلم قاب می کنم
ای ان یکاد عشق تو دفع زوال ها
از آتش محبت من کم نمی کنند
حتی گذشت روز و شب و ماه و سال ها
حالا بیا و خوب به سمتم نگاه کن........
پروانه ای به شوق تو واکرده بال ها
خرده ها می گیرند بر من
که در فراقت می سوزم
شاید هم حق دارند
وقتی مرا نمی فهمند
می خواهند به تو نیندیشم
می گویند گذشته ای هستی که رفته ای !
و این گفته ها و شنیده ها
درد را دوچندان می کند برایم
و درد را کسی نمی فهمد و نمی داند
مگر اهل درد..................